یکی یدونه.....چراغ خونه

چگونه سر مامانمون و گول بمالیم

شب نیم ساعت قبل خواب : دخترک توی بغلم نشسته براش برنامه خواب و میگم اول پوشک و عوض میکنیم بعد تی وی رو خاموش میکنیم بعد شیر میخوریم و بعد مسواک میزنیم و میخوابیم . برای اولین بار با  هیجان میگه باشه بریم . به ترتیب کارا رو انجام میدیم بعد مسواک تو چشمای من نگاه میکنه و میگه : شیر خوردیم ..... مسواک هم زدیم ..... حالا نوبته اینه که  ن خوابیممممممممم اعتراف میکنم که 2 ساله اینقدر کلک ندیده بودم . کارا رو تا جایی که دوست داره پیش میبره و به روی خودش نمیاره و اصلا هم هیچ اعتراض قبل موعودی نداره  ولی از زیر کاری که دوست نداره همیشه با یه کلکی در میره و این بارها و بارها تکرار شده . ...
6 اسفند 1392

لغت نامه ۷

شلوارش و در اورده و تو خونه با زیر دکمه دار راه میره . هرچی کلنجار رفتم دوباره نپوشید. وقت ناهار رفتیم دوتای روی کاناپه نشستیم .انقدر ووول زده که پاش خورد زیر بشقاب که داغ بود . میگم مامان سوختی؟ برای اینه که شلوار ‍پات نیست  یه کم به من نگاه کرده میگه الان میام و میره تو اتاقش  با شلوا ر برگشته میگه اگه پام کنم نمیسوخه.  شلوار نپوشم بسوخه هااااااااا دعای فرج و از حفظ میخونه و تنها ایرادی که داره اینه که بجای دلیلا خیلی محکم میگه دلیدا الرحم و الراحمین و میگه امرحم راحمین الحمدالله.....  الحبدلبا کمپ بنزین طونالی .....طولانی ودیگه یادم نیست چند بار هم نوشتم اما نوشته هام تو جریان پ...
4 اسفند 1392
1